پارت هشتاد و نهم :

مرجان مشغول لباس پوشوندن به سام بود و منم که حاضر شده بودم خم شدم و از زیر مبل حلقه های افتاده رو برداشتم و بهشون خیره شدم

_ نیاز مراقب باشی سرما نخوره خوب؟

شونه ای بالا انداختم و تو دلم گفتم : من خواستم براش توضیح بدم اما نشد، ولی هی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.